به واسطهی حلق يا تقصير، آنچه براى حاجى حرام بوده حلال مىشود، جز بوى خوش و تمتّع از غريزه جنسى، و تحليل اين دو متوقّف بر آن است كه از منا به سوى خانه خدا باز گردد و طواف و نماز طواف و سعى بين صفا و مروه و در پايان طوافى به نام طواف نساء بجاى آورد، آنگاه بوى خوش و تمتّع از غريزه جنسى نيز بر او حلال مىشود و شايد رمز آن اين است كه سالك هر چه از نظر مقام و منزلت بالا باشد و به مقام تجليه و لقاء نيز رسيده باشد، تسلّط او بر غريزه جنسى، احتياج به مقام بالاتر و عنايت افزونتر دارد؛
«وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِه وَ هَمَّ بِها لَو لا اَنْ رَأى بُرْهانَ رَبِّهِ» [1]
«آن زن قصد يوسف را كرد، و او نيز اگر برهان پروردگار را نمىديد، قصد وى را مىنمود.»
يوسف صدّيق«سلام الله علیه» كه در امتحانات الهى يكى پس از ديگرى كسب توفيق نمود، در برابر غريزهی جنسى، احساس ناتوانى مىكند و مىگويد: اين خدا بود كه مرا نجات داد نه خودم، و اگر او نبود در امتحان باز مانده بودم.
«وَ الّا تَصْرِفْ عَنّى كَيْدَهُنَّ اَصْبُ اِلَيْهِنَّ وَ اَكُنْ مِنَ الْجاهِلينَ» [2]
«و اگر مكر و نيرنگ آنها را از من بازنگردانى، قلب من به آنها متمايل مىگردد و از جاهلان خواهم بود.»
بنابراين طواف نساء درس آموزندهاى است براى همهی سالكان و به ويژه جوانان.
پی نوشت ها:
[1]. یوسف/24
[2]. یوسف/33